اشعار سپید و موج نو با موضوع دوستت دارم
سلام علاقهیِ
سلام،
میآیی برویم بهار بیاوریم،
آخر امسال دیر کرده است
میترسم!
با این زمستانِ بی برف وُ هوایِ دم کردهیِ محبوس
میترسم راه را خطا روَد وُ
به خانهیِ ما نیاید
چهقدر تو مهربانی!
چه خوب است که اینهمه دوستت دارم
افشین صالحی
~*~*~*~*~*~*~*~*~
دوستت میدارم
تو به زندگی میمانی
به نوشیدن جرعهای آب در فاصلهی دو رؤیا
به بوییدن عطرِ یکی نامهْ پیش از گشودنش
به سلام هر سپیدهدم
به فرونشاندن عطش اطلسیها
به زنگ بیهنگامِ تلفن
با خبری گوار یا ناگوار
به پرسیدن نشانی آشتی از عابری اخمآلود
به گشودن پنجره رو به بیحیایی باران
به تماشای چهرهی ماه از شکاف پردهها
به شبنمی که کنجِ چشمان یکی کودک مینشیند
آنسوی ترکهی نخست ناظم دبستان
به بوییدن گونهی سیب پیش از گاز زدن
به شنیدن صفحهای پرغبار از خنیاگری مرده
به تحریر شرحهشرحهی او در گردنههای گریان ترانه
به قدم زدن در گورستان
به ریسه رفتن فاحشهای تنها در شب تار
به رقص پُر شتاب پشهها
فراگِرد چراغ کوچه
به بالا پریدن گربه از دیوار
و به انتظار
و من تو را دوست میدارم
چرا که دوست میدارم زندگی را
آب را و رؤیا را
بوییدن نامه را
سلام سپیده و عطش اطلسی را
زنگ تلفن و اخم عابر را
ماه را و پنجره را
شکاف پرده و چشمان کودک را
بوسهی سیبُ غبار صفحه را
تحریرُ ترانه را
گورستانُ فاحشه را
رقصُ گربه را
و انتظار را!
یغما گلرویی
تعداد