ماه مبارک رمضان //
شاعر : ارباب قربان
نوروز دل مومن ،ماه رمضان آمد
آن شوق ز جان رفته برگشته به جان آمد
آریم دمی تا یاد از فصل خزان خود
این ماه بهارستان هنگام خزان آمد
چون سیلی آگاهی بر گوش گران ما
این ماه دل آگاهی چون بانگ اذان آمد
تا عقل به کار آرد، تا عشق به بار آرد
گویا که چو «بسم الله» از دل به زبان آمد
شیرینی ناتکرار دارد همه اوقاتش
این ساعت ناتکرار تکرار چه سان آمد
پیغام خدا آید از بهر پیمبرها
پیغام خدا این دم بهر همگان آمد
شاعر : رضا اسماعیلی
۱
آمد رمضان و آسمان آبی شد
شبهای زمین ، دوباره مهتابی شد
هستی ، به نماز عاشقی قامت بست
عالَم ، غزل خجسته نابی شد
۲
آمد رمضان و تا خدا ما را برد
تا چشمه روشن دعا ما را برد
ما را ز لباس عافیت عریان کرد
تا سبزترین ِ سجدهها ، ما را برد
۳
آمد رمضان و کاش میدانستی
ای ُکشته آب و آش! میدانستی
دنیاست که میخورد تو را با شهوت
کاش ای دل آش و لاش! میدانستی
۴
آمد رمضان و دست شیطان بسته ست
درهای زمین به روی انسان بسته ست
وقت ست ز سمت معصیت برگردی
چون راه گناه ، ای مسلمان بسته ست!
۵
ماه رمضان و جان تو در خواب ست
رخوت زدهای ، جهان تو در خواب ست
هنگام سحر ، لبان جسمت بازست
اما دل شب نشان تو ، در خواب ست
۶
ماه رمضان و سفره افطاری
هنگام سحر، َنفَس َنفَس ، بیداری
از روزه اگر همین َقدَر میفهمی
مصداق ریاضت است و خود آزاری!
۷
ماه رمضان و روزهای ... ؟ معلوم ست !
در حسرت آب و کوزهای ! معلوم ست
بسته ست لب تنت ، ولی جانت نه
غم میخوری و ُرفوزهای! معلوم ست
۸
آمد رمضان، ز خواب غفلت برخیز
گل کرد سپیده سعادت، برخیز
بشکاف فلک را و چو حافظ ، سرمست
طرحی دگر انداز و ز عادت برخیز
9
ماه رمضان، شروع «َحّوِل حال» ست
روی دل ما ، تبسمی از بال ست
همبال فرشتهها شدن آسان ست
در ماه خدا، که سیب شیطان کال ست
10
آمد رمضان و روزه داری کردیم
رودی ز دعا، به سینه جاری کردیم
لبهای عطش تبار خود را با شوق
با شبنم عشق ، آبیاری کردیم
11
آمد رمضان و از «بدن» کوچیدیم
با نام خدا، ز کوی «من» کوچیدیم
در کوثر عشق او طهارت کردیم
از دام گناه اهرمن کوچیدیم
12
حال دل خویش را کمی بهتر کن
ماه رمضان ، به نان و خرما سر کن
با غربت سفرههای خالی بنشین
افطار و سحر، به شیوه حیدر کن
13
آمد رمضان و دست بابا خالیست
از شادی روزه ، قلب سارا خالیست
شرم ست نصیب سفره ی ما ، زیرا
افطار و سحر ، ز نان و خرما خالیست !
14
ماه رمضان و سفرههای رنگین
هفتاد مُدل غذای چرب و شیرین
تن پروری و شکم چرانی ، عشقست
ما را چه به کار سفره های مسکین ؟!
15
ماه رمضان و تن چرانی عشقست
از باغ وجود ، باغبانی عشقست
شیپور اذان و سفره ی آماده
از خوان شکم عقب نمانی ... ؟ عشقست
16
ماه رمضان و رخوت و خمیازه
بر خوان شکم ، حضور بی اندازه
هنگام سحر ، ز فرط ِخوردن ، مُردن
تبریک عزیز ! این شروع تازه !
17
آمد رمضان و حال خوبی دارم
روی لب خود ، سوال خوبی دارم
میخواهم از آسمان بپرسم : پرواز ؟
ای دل ! تو بگو: سوال خوبی دارم ؟
18
ماه رمضان ، فروغ یک آغاز ست
در آبی آسمان ، پر پروازست
درهای زمین به روی شیطان بسته ست
درهای بهشت ، باز ِ باز ِ بازست