مریم حیدرزاده 29 آبان 1356 در تهران به دنیا آمد. او شاعر و ترانهسرای ایرانی است، گاهی مینویسد و نقاشی میکشد. حیدرزاده بینایی خود را بر اثر چند عمل جراحی در کودکیاز دست داد. او در اواخر دهه 70 با نوشتن شعرهایی به سبک محاورهای و با بهکارگیری کلمات ساده و روان شهرت یافت. بسیاری از خوانندگان داخل کشور و خوانندگان فارسی زبان در بیرون از ایران، از ترانههای او در آهنگهایشان استفاده کردهاند.
مریم حیدرزاده مدرک حقوق قضایی از دانشگاه تهران دارد. مجموعه اشعار «تو را در حضور همه دوست دارم»، «نامه هایی که پاره کردی»، «تقصیر من نبود»، «من او ندارم»، «اون یکی رو جز من داشت»، «پروانه ات خواهم ماند»، «ماه تمام من»، «مثل هیچکس» و «دیگه میذارمت کنار» از مریم حیدرزاده منتشر شده است. او ساکن سعادتآباد تهران است.
گزیده ای از بهترین غزلیات مریم حیدرزاده
امشب تمام خویش را از غصه پرپر میکنم
گلدان زرد یاد را با تو معطر میکنم
تو رفتهای و رفتنت یک اتفاق ساده نیست
ناچار این پرواز را اینبار باور میکنم
یک عهد بستم با خودم وقتی بیایی پیش من
یه احترام رجعتت من ناز کمتر میکنم
یک شب اگر گفتی برو دیگر ز دستت خستهام
آن شب برای خلوتت یک فکر دیگر میکنم
صحن نگاهت را به روی اشتیاقم باز کن
من هم ضریح عشق را غرق کبوتر میکنم
شعریست باغ چشم تو غرق سکوت و آرزو
یک روز من این شعر را تا آخر از بر میکنم
گرچه شکستی عهد را مثل غرور ترد من
اما چنان دیوانهام که با غمت سر میکنم
زیبا خدا پشت و پناه چشمهای عاشقت
با اشک و تکرار و دعا راه تو را تر میکنم
~*~*~*~*~*~*~*~*~
گفتی که مرا دوست نداری گلهای نیست
بین من و عشق تو ولی فاصلهای نیست
گفتم که کمی صبر کن و گوش به من کن
گفتی که نه باید بروم حوصلهای نیست
پرواز عجب عادت خوبیست ولی حیف
تو رفتی و دیگر اثر از چلچلهای نیست
گفتی که کمی فکر خودم باشم و آن وقت
جز عشق تو در خاطر من مشغلهای نیست
رفتی تو، خدا پشت و پناهت، به سلامت
بگذار بسوزند دل من مسئلهای نیست
~*~*~*~*~*~*~*~*~
دیشب دوباره دیدمت اما خیال بود
تو در کنار من بشینی؟ محال بود
هر چه نگاه عاشق من بی نصیب بود
چشمان مهربان تو پاک و زلال بود
پاییز بود و کوچهای و تک مسافری
با تو چقدر کوچه ما بی مثال بود
نشنید لحن عاشق من را نگاه تو
پرواز چشمهای تو محتاج بال بود
سیب درخت بی ثمر آرزوی من
یک عمر مانده بود ولی کال کال بود
گفتم کمی بمان به خدا دوست دارمت
گفتی مجال نیست ولیکن مجال بود
یک عمر هر چه سهم تو از من نگاه بود
سهم من از عبور تو رنج و ملال بود
چیزی شبیه جام بلور دلی غریب
حالا شکست وای صدای وصال بود
شب رفت و ماه گم شد و خوابم حرام شد
اما نه! با خیال تو بودم حلال بود
~*~*~*~*~*~*~*~*~
ناله ز درد هجران وای از غم جدایی
فکر وداع باید از روز آشنایی
با من بمان برادر طاقت نمانده دیگر
باور نمیکنم من شد موسم جدایی
گوید غریب مادر! ای یادگار حیدر
فردا بریده حنجر در دشت کربلایی
وای از شب فراق و اندوه بی تو ماندن
دل کندن از تو دلبر دارد چه ماجرایی
ای نازنین گل من گفتی بمانم اما
با دیدن تو گردد مرغ دلم هوایی
گر شام هجر و دوری هرگز سحر ندارد
ماه تو در شب دل دارد چه دلربایی
کرب و بلایت امشب بوی مدینه دارد
همراه عطر نرگس خواند مرا ندایی