۱۳۹۷/۱۰/۲۹ | | -
سلام ای بر ادب یاور
و در اثبـاتِ حــق پیـــشِ کسـان داور
بـــه پــای احتــــــرام و شوق از تبـریــــز می آیـم
که راهم پر ز سنگ است و تبر، خنجر
هـزاران زخم در پیـکر
*
نهالی بی مثالم من
و خواهی نام اگر شعرِ زلالم من
سه سالی باشد از چندی گلستان می شناسندم
در استقبالِ روحانی جمالم من
و در سیرِ کمالم من
*
کمی زخمی تر از پیشم
و قـدری آشنــا بر کنـجِ درویـشم
نگاهم خیس از دریـای سبزِ لن تـرانـی هاست
شبانــه، روز را در حــالِ تفتیـشم
خیانت نیست درکیشم
*
شنیدم غرق در نوری
و در کشفِ حقیقت از حسد دوری
و می گویند کـــه آزاد مــــردی از تبـــارِ عشق
نه اهلِ زوری و نه سخت مغروری
چو خاکِ آتشِ طوری
پی نوشت :
برای مشاهده کامل نامه می توانید به آدرس ذیل مراجعه فرمایید:
http://sherezolal101.blogfa.com/page/nameh