با منِ بیکسِ تنها شده
یــارا تــو بمـــان ،
همه رفتند از ایـن خانه
خدا را تو بمـــان ،
منِ بی برگِ خزاندیـده
دگـــر رفتنیام ،!
تو همه بار و بری
تازه بهـارا تو بمـــان ،.
#هوشنگ_ابتهاج
با منِ بیکسِ تنها شده
یــارا تــو بمـــان ،
همه رفتند از ایـن خانه
خدا را تو بمـــان ،
منِ بی برگِ خزاندیـده
دگـــر رفتنیام ،!
تو همه بار و بری
تازه بهـارا تو بمـــان ،.
#هوشنگ_ابتهاج
سلام بر رنگِ اندوه
در چشمانت، .
سلام بر خورشیدی
که در دستانت طلوع می کند،
سلام بر گنجشکی
که بین لبهایت می خوانَد
سلام بر قلبی
که در دو پهلوی تو
جای گرفته است...!
#محمود_درویش ترجمه #یدالله_گودرزی
الا ای نیزه ها از سر بگیرید !
به سوی خاندانم پر بگیرید
اگر با کشتن من عشق بر پاست
مرا شمشیرها! در بر بگیرید!
#یدالله_گودرزی
انگار آدم برفی هستی دل نداری
بی اعتنا بر نغمه ی گنجشک و ساری
برشال دور گردنت می نازی اما
در مهر ورزیدن نداری ابتکاری
نام حقیقی تو را پرسیدم از تو
گفتی به من با خنده نام مستعاری
باران اگر روزی شوی باور ندارم
بر این کویر لوت لختی هم بباری
با این که از تو شکوه ی بسیار دارم
عکس تو را در قاب دارم یادگاری
در دفتر اندوهبار خاطراتم
یاد آور رفتار چاقو با اناری
محمد علی ساکی
صادق فغانی :
هم جا برای اينکه بمانم نبود و نيست
هم موقع سفر چمدانم نبود و نيست
پشت سرم شب سفر آبی نريخته اند
يعنی که هيچ کس نگرانم نبود و نيست
رفتم و سخت معتقدم عشق لقمه ای است
که هيچ وقت قدر دهانم نبود و نيست
گفتند آفتاب تو در پشت ابرهاست
ابری درآسمان جهانم نبود و نيست
انگار هيچ وقت به دنيا نبوده ام
درهيچ جای شهر نشانم نبود و نيست
در دفتر هميشه نو خاطرات من
چيزی برای اينکه بخوانم نبود و نيست
قصدم نوشتن غزل است و نوشته هام
حتی شبيه آن به گمانم نبود و نيست