تو را هرگز ندیدممن، ولی تنها تویی یارم
اگر دنیا بپا خیزد ، نترسم چون تو را دارم
مرا تنها به یک لحظه رها هرگز نکردی تو
بنازم مهربانی و مرام و پایمردی تو
ز اعمالم تو رنجیدی ولی رویم نیاوردی
برایم مرحمی بودی در این دوران نامردی
چنان با من یکی بودی،که یادمرفت کی هستی
ولی پیمان مهرت را به دل همواره می بستی
ز عدلت هیچ شکی نیست ، اما مرحمت باید
به پیش لطف و احسانت،گنه کمتر به چشم اید
تو رحمان و رحیمی، بعد قهاری و جباری
ز لطف و مرحمت یارب،بکن احسان خود جاری
خدایا اندرین دنیا ، نبودم جز تو را بنده
منم مهدی گنهکاری که اکنون هست شرمنده.
مهدی کشاورزی پور