یاد ازآن روزی که بودی زهره یار من
دور از چشم رقیبان ، در کنار من
حالیا خالیست جایت ای نگار من
در شام تار من ...آخر کجایی زهره
پرویز خطیبی درباره وی می گوید :شبی در دفتر روزنامه کار می کردم .برف سنگینی می بارید .دیدم کسی به پنجره می زند .داریوش رادیدم، سرو پا برهنه بدون کت و شلوار و کفش .آمد تو روی صندلی افتاد .گفتم چه شده ؟ ناگهان گریه کرد و گفت : زهره ..و با چشمان اشک آلود ترانه زهره را زمزمه کرد.
هنگام مرگ وی در بیمارستان دوستداران وی دسته جمعی آهنگ ( یاد ازآن روزی که بودی زهره یار من ) را دسته جمعی خواندند وبه یادش شمع روشن کردند .
درآن زمان بسیاری از مردم می خواستند بدانند زهره کیست که داریوش برای او ترانه خوانده است ؟ اوهزاران عاشق سینه چاک داشت .از جمله ستاره زیبا و مطرح سینما پروین غفاری و پروین خیربخش ( فروزان ) که شایعاتی درباره کشمکش آنها وجود داشته است . او به هیچ کسی روی خوش نشان نمی داده است .
اکبر لقا خواننده پیشکسوت موسیقی می گوید : هیچ وقت نفهمیدیم زهره کیست .هربار می گفتم زهره را بخوان اشکش سرازیر می شد .می پرسیدم این زهره کیست که اینگونه تورا به زانو درآورده است آن هم توئی که این همه خواهان و خاطرخواه داری ؟ سکوت می کرد و ..به نقطه ای خیره می شد
استاد غلامعلی باشوکی می گوید : زهره همان دختری است که درشیراز به او دل باخت ولی هرگز به او دست نیافت فقط یکی دو باری بعدا با وی ملاقاتی داشته است .
هرکس از زهره می پرسید داریوش می گفت : یک دختراست ...یک زن است ...یک سیاره است .مگر آدم نمی تواند برای یک سیاره ترانه بخواند ؟
پروین غفاری در هنگام مرگ وی کنار اوبوده می پرسد زهره کیست ؟ اوباحال زار می گوید زهره ..همان زهره ای است که عشقش مرا به این روز انداخت .
بی حال می شود و دوباره پروین از زهره می پرسد . او با ایما و اشاره می گوید : اگر زهره سراغم را گرفت بگوئید تا آخرین لحظه عمر منتظرت بودم ..منتظرت بودم
پروین غفاری همچنین می گوید : بعد از مرگ او زنی به منزل من زنگ زد .بعد از گریه های بی امان خود را ( زهره ) معرفی کرد .از آن پس متوجه شدم که داریوش رفیعی در سوز و گداز چه عشقی بوده و چرا به هیچ دختر و زنی روی خوش نشان نمی داده و با آنان بد رفتاری می کرده است .
او آتشی در سینه خود پنهان داشته است