۱۳۹۸/۰۴/۲۴ | | -
رباعیات ایرج زبردست
پیراهن خیس ابر تن پوش من است
صد باغ تبر خورده در آغوش من است
این زندگی کبود – این تلخ بنفش
زخمی است که سالهاست بر دوش من است
***
با جمله ی رندان جهان همکیشم
خیام ترانه های پر تشویشم
انگار شراب از آسمان می بارد
وقتی که به چشمان تو می اندیشم
***
امشب دلم از آمدنت سر شار است
فانوس به دست کوچه ی دیدار است
آن گونه تورا در انتظارم که اگر
این چشم بخوابد آن یکی بیدار است
***
یک عمر به هر بهانه زخمم می زد
با خنجر و تازیانه زخمم می زد
یک سو غم دوست بود و یک سو غم نان
با تیغ دو دم زمانه زخمم می زد
***
آئینه ی باورم مرا خنجر زد
آن نیمه ی دیگرم مرا خنجر زد
تاریخ هزار دیده هابیل گریست
وقتی که برادرم مرا خنجر زد