۱۳۹۳/۰۳/۲۱ | | -
افتاده ام با سر به قعر ناجوانمردی
خون میخورم از پنج دل باشد كه برگردی
باشد كه برگردی و برق خنجرم باشی
چون رخت بادآورده بخت پیكرم باشی
باشد كه برگردی و چون كابوس پی درپی
نذر شب بی مهر و ماه بسترم باشی
برگردی و خواب جهانم را بشورانی
آشفته خوان حال از بد بدترم باشی
هرروز دخترخواندهی رنج بلند من
هر نیمه شب هم آستان و همبرم باشی
خون میخورم شاید تو برگردی و برگردم
خون میخورم باشد كه شعر آخرم باشی...
علی اکبر یاغی تبار
____مطالب مرتبطـ :____