۱۳۹۵/۱۰/۰۷ | | -
از امشب
خواب هایم برای تو.
از این پس
با چشم های باز می خوابم
از اینجا به بعد
چشم هایم از تا غروب نگاه های آشنا می آید
و می رود که بیاید از طلوع چشم هایی که ندیدم.
از اینجا به بعد
که تو چترت را نو می کنی،
من از راه های پر از چتر رفته بر می گردم.
ولی تو آمدنم را خواب نخواهی دید.
از اینجا به هر کجا
من بدون ساعت راه می روم
بدون که هر روز صبح را
از پنجره به عصر می برد
و پای سکوت ماه
به خاطره خیره می شود.
از اینجا به بعد
دنیا زیر قدم هایم تنها می شود
و تو از دو چشم باز
که رو به آخر دنیا می خوابد
رو به چتر های رفته؛
تمام خواب هایم را خواهی دید.
____مطالب مرتبطـ :____